پارکی در اطراف شهرمون
اینم یک پارکی هست خارح از شهر ، والا از بس عکس ها رو دیر میذارم در وب اسم پارک یادم رفته که در طرفهای سردررود هست فقط یادم هست اونروز که رفتیم این پارک ، جمعه بود و من مریض بودم و سرما خورده بودم و تب و لرز داشتم و از صبح رفته بودم خونه ی بابا اینا . که مامان برام آش درست کرد و ازم پرستاری کرد. عصری که میخاستن برن از سردرود گوشت و گوجه سبز بخرن به اصرار مامان منم باهاشون رفتم و اونجا به کل یادم رفت که من مریض بودم . درسته آخرهای اردیبهشت ماه بود اما هوا یکم سرد بود و من چون خودم احساس سرما میکردم به زور این کاپشتن رو تن عرفان کرده بودم انصافا هم چه ترکیبی شده کاپشن با شلوارک اینم عکس تابستانی که مراد ماه ...